درباره وبلاگ سلام دوستان خوبم به وبلاگ مذهبیه خودتون خوش اومدین امیدوارم از این وبلاگ خوشتون بیاد براتون نظر هم یادتون نره ها یا حق برای تعجیل در ظهور صلوات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
مذهبی بستند و بستند و ان قفسه هم تنگ و تنگ تر میشد به حدی در فشار قرار گرفتم که نفسم بند امد و نتوانستم داد بزنم انها نیز
با سرعت تمام پیچ و مهره ها را سفت میکردند
تا اینکه ان قفسه که در اول به اندازه بدن من بود به اندازه تنوره ی سماوری کوچک و باریک شد.
تمام استخوان های بدنم خرد شد و روغنی شبیه نفت سیاه از من خارج شد
من دیگر هیچ چیز نفهمیدم و از هوش رفتم
بعد از مدتی به هوش امدم دیدم هادی سر من را به زانو گرفته است
گفتم هادی بی ادبی من را ببخش که حالی برای بلند شدن ندارم
تمام استخوان های بدنم شکسته هنوز نمیتوانم به اسانی نفس بکشم
سخنم بریده بریده صورتم ضعیف و اشک از چشمانم جاری بود
انگار از جدایی هادی گله مند بودم که
در نبود او این فشار را دیدم
هادی برای دلداری و ارام کردنم گفت
ای فشار از ملزومات و لوازم منزل اول این عالم هست
برای همه یکسان است و چیزی نبود که فقط به تو اختصاص داشته باشد
وقتی بلا فرا گیر شود تحمل ان گوارا میشود
هرچه که بود گذشت
در واقع خطرات اتین عالم از طرف خودتان است
این قفس که خیال کردی هفت جوش است ترکیب اخلاق زشت انسان با غضب است
و روح انسان را در جهان مادی فرا گرفته اند
و در این جهان به صورت این قفس در امده و ممکن است از هزار جوش باشد
اصل خوی زشت سه چیز است حرص خودپسندی و حسد
اولی ادم را از بهشت بیرون کرد دومی شیطان را مردود کرد و سومی قابیل را به جهنم فرستاد
و این سه خوی زشت هزاران شاخ و برگ پیدا میکند.
هادی در حین این صحبت ها دست خود را بر پشت پهلو و اعضای من میکشید و اعضای خرد شده خوب میشد
صورت و اعضای بدنم از کپافت ها و کدورت ها پاک شده بود و شفافیت خواصی پیدا کرده بود فهمیدم
ان فشار هادر واقع برای انسان نوعی تطهیر است که به صورت نفت سیاه دیده میشود
هادی گفت این کوله پشتیه توشه تو است باز کن ببینم چه داری؟؟؟........................... نظر بدهههههههههههههههههههه
نظرات شما عزیزان: جمعه 28 تير 1392برچسب:, :: 21:13 :: نويسنده : علیرضا1377
![]() ![]() |